English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9496 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double base diode U دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double diode U دیود مضاعف
double diode U دیود دوبل
double base powder U باروت دو حبهای
double base powder U باروت دومبنایی
diode U لامپ
diode U دو قطبی
diode U لامپ دوقطبی
diode U لامپ دو قطبی
z diode U دیود زنر
diode U دیود
z diode U دیود "زد"
diode U دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
diode U یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
diode U دیود [فیزیک] [مهندسی]
diode U قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
input diode U دیود اولیه
crystal diode U دیود بلوری
crystal diode U دیود
magneto diode U دیود مغناطیسی
centering diode U دیود مرکزگذار
tunnel diode U دیود تونلی
isolation diode U لامپ دو قطبی خودکار
input diode U دیود ورودی
diode limiter U محدود کننده دیودی
diode lamp U دیود دورانی
laser diode [LD] U لیزر نیم رسانا [فیزیک]
tunel diode U دیود نقبی
tunel diode U دیود تونلی
tunnel diode U دیود تانل
diode detector U یکسوسازدیودی
tunnel diode U مهندسی دیود تانل
diode characteristic U مشخصه الکترد مرکب
diode detector U اشکارسازی دیودی
zener diode U دیود زینر
silicon diode U دیود سیلیسیمی
zener diode U دیود زنر
diode isolation U جداسازی دیودی
semiconductor diode U دیود
semiconductor diode U دو قطبی نیم رسانا
zener diode stabilization U تثبیت کنندگی دیود زنر
lith emitting diode U دیود ساتع نور
high tension diode U دیود فشار قوی
light emitting diode U دیود ناشر نوری
light emitting diode U دیود ساطع کننده نور
equivalent diode voltage U ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
diode transistor logic U DTL
equivalent diode of a triode U لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
high back resistance diode U مقاومت دیود در بایاس مخالف
high back resistance diode U دیود با مفاومت معکوس بالا
equivalent diode of a multielectrode val U لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
high back resistance diode U دیود با مقاومت معکوس زیاد
base course U لایه شالوده
base course U لایه اساس قشر اساس
r base U ار- بیس
base course U قشر پی راه
base course U قشر لعاب
sub base U زیر قشر
sub base U زیر بستر
to base one self U اعتماد کردن
to base one self U تکیه کردن
base 0 U decimal
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
first base U اولینپایگاه
second base U دومینپایگاه
base 0 U پایه 01
wheel base U فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
base price U قیمت مبنا
base price U قیمت پایه
base of origin U پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base point U نقطه مبنا
base plate U صفحه پای ستون
base number U عدد مبنا
base plug U درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base loading U بار اولیه
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
fire base U مبنای اتش
base register U ثبات پایه
base of fire U مبنای اتش
base of operations U پایگاه عملیات
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of origin U مبداء اصلی
base of wall U روپی
base number U عدد پایه
base plate U صفحه زیر ستون
base on halls U گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base peak U پیک مبنا
base mortar U خمپاره مبنا
base period U زمان مبنا
base map U نقشه مادر
base map U نقشه پایگاه
base memory U حافظه پایه
base path U مسیر بین پایگاهها
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base map U نقشه مبنا
base piece U توپ اصلی
base mortar U قبضه مبنا
base piece U توپ مبنا
base pitch U فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base piece U مقر
base piece U پایه پایه استقرار
base operation U عملیات پایگاهی
base piece U قنداق
base piece U قبضه مبنا
base ore U کانه کم عیار
base pairing U جفت شدن بازی
base pay U حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base register U ثبات مینا
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
conjugate base U باز مزدوج
lamp base U پایهلامپ
hardwood base U پایهسختچوبی
column base U پایه ستون
column base U ته ستون
column base U زیرستون
fixed base U پایهثابت
chart base U چارت مادر
chart base U چارت مبنا
center base U میدان مرکزی
dexter base U پایهراستی
concrete base U پایهیبتونی
magazine base U محلانبارخشاب
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
defense base U پایگاه پدافندی
defense base U پایگاه دفاعی
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
wave base U سطحموج
telescope base U پایهتلسکوپ
swivel base U پایهگردنده
data base U مبنای اطلاعات
data base U پایگاه داده ها
sinister base U منحنیانتهایی
recharging base U بخشتغذیه
pin base U پایهمیله
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
centre base U ستونمرکزی
bayonet base U پایه لامپ میخی
bracket base U پایهقلاب
base speed U سرعت مبنا
base shop U تعمیرگاه پادگانی
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section U بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base running U دویدن بسوی پایگاه
base runner U توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring U رینگ پایه
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base reserves U ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves U اماد مبنای ذخیره
base repair U تعمیرات پایگاهی
base speed U سرعت منتجه
base spray U بسکهای ته گلوله
base of splat U پایهپشتصندلی
base width U عرض پایه پهنای پایه
base width U ستبرای پایه
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای بنیادی
base unit U یکان مبنا
base unit U یکان پایگاهی
base symbol U علایم قراردادی مبنا
base surge U ابر پایه قارچ اتمی
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone U سنگ زیرین
base spray U بسک ته
base repair U تعمیر اساسی
base rates U ارزش اولیه
prisoners base U بازی گرگم بهوا
polyacidic base U باز چند اسیدی
polyacid base U باز چند اسیدی
octal base U هشت پایهای
number base U پایه عدد
number base U عدد پایه
number base U مبنای عددی
naval base U پایگاه دریایی
monetary base U پایه پولی
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
magneto base U پایه مگنت
loktal base U لامپ قفلی
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
pseudo base U شبه باز
base rates U نرخ مبنا
base rates U تعرفه مبنا
base rates U نرخ پایه
base rates U اهنگ پایه
base rate U ارزش اولیه
base rate U نرخ مبنا
base rate U تعرفه مبنا
base rate U نرخ پایه
base rate U اهنگ پایه
sight base U پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
Asiatic base U پایه یونی [آسیایی]
schiff base U باز شیف
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
loctal base U لامپ قفلی
army base U پایگاه نیروی زمینی
filbert base U پایگاه دروغین
filbert base U پایگاه فریبنده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com